loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

جنگ ها اغلب موجب برانگیختن کینه و نفرت در طرف های مغلوب می شوند و مغلوبین مدام در پی انتقام گرفتن از این نابرابری ها هستند، بارزترین نمونه آن مربوط به جنگ جهانی اول و امضای معاهده ورسای در سال

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 1658 دوشنبه 04 آبان 1394 نظرات (0)

جنگ ها اغلب موجب برانگیختن کینه و نفرت در طرف های مغلوب می شوند و مغلوبین مدام در پی انتقام گرفتن از این نابرابری ها هستند، بارزترین نمونه آن مربوط به جنگ جهانی اول و امضای معاهده ورسای در سال 1919 است ،که منجر به تحریک احساس تلخی در مغلوبین این جنگ شد . این احساس طرد شدن و انزوا تا حدودی به گسترش نازیسم در آلمان و در نتیجه به آغاز جنگ جهانی دوم کمک کرد . فاتحان جنگ جهانی دوم نهایت سعی خود را برای جلوگیری از خطاهای گذشته به عمل آوردند و تلاش کردند آلمان و ژاپن خودشان را مطرود جامعه بین المللی احساس نکنند . با این حال ، مشکل حل نشد . در خلال نیمه دوم قرن بیستم مغلوبین جنگ ها از تجارت بین المللی کنار گذاشته شدند .

 

 

n00029259-r-b-002.jpg

 

آغاز جنگ جهانی دوم توسط آلمان ها برای بدست آوردن شرافت از دست رفته

 

thumb_100944874464.jpg

 

 

برای مثال ، عراق از سال 1991 تا کنون ( تا سقوط رژیم صدام) در حاشیه مبادلات بین المللی بوده و فقر در این کشور گسترش یافته است .

وقتی که این طرد شدگی در خصوص کشورها اعمال می شود آثار آن قابل سنجش و به آسانی قابل شناسایی است . همچنین عامه مردم در وهله نخست مقامات سیاسی کشور مربوطه را مسئول می دانند و وقتی مقامات سیاسی به بسیج نیروها در حمایت از خود نایل شوند این کشور باز هم مورد تحریم بیشتر جامعه بین المللی قرار می گیرد .

 

 

thumb_b60d_z_Hmlh_1991_amrykh_bh_60rq.jp

 

وضعیت مردم عراق بعد از جنگ 1991 

 

 

با جهانی سازی ، جنگ کشورها و بلکه گروه های اجتماعی درون این کشورها را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد و بدین سان در درون مغلوبین جنگ و حتی فاتحان آن عدم توازن پدیدار می شود . در جنگ های معاصر ، برخی افراد ، خانه ، خانواده و کارشان را از دست دست دادند ،در حلی که سایر افراد به آغوش خانواده هایشان بازگشتند . هرچند که همه آنها دارای اعتقادات یکسان بودند و به یک طرف جنگ تعلق داشتند . به طور کلی شناسایی پیامدهای جنگ های معاصر مشکل تر است و گاهی موجب بروز گسست های نامرئی اما با آثار فوق العاده نامطلوب در جامعه می شود . هر جا که جنگ سایه شوم خود را افکنده است ، فقر و فلاکت ، احساس طرد شدن و احساس سرخوردگی شدید حاکم گردیده که فقط به صورت خشونت بروز می نماید . به این ترتیب ، جنگ های مکرر در آسیای میانه موجب شکل گیری طبقه طرد شدگان شده است که چاره ای جز به را انداختن جنگ های دیگر ندارند و این تنها راه به دست آوردن امکان بقا و حفظ شرافت یعنی چیزی که فاقد آن هستند می باشد.

 

ریشه جنگ های داخلی متعدد بیست سال اخیر را باید در سرخوردگی و ترس یافت . نخست ، احساس حقارت گروه هایی که خود را کمتر متمول ، متمدن یا متکامل تلقی می کنند آنها را به سوی جبران این حقارت از طریق تهاجم به همسایه مستقیمشان هدایت می کند . در اینجا سخن از یک علت اقتصادی و در عین حال فرهنگی و بخصوص جامعه شناسی در میان است . احساس نقص و ضعف مولد خشونت است و اگر این احساس در گروه بزرگتری از جامعه وجود داشته باشد واقعاً می تواند منشا جنگ داخلی گردد .

 

جنگ ها همچنین ممکن است به وسیله احساس سرخوردگی و طرد شدن ایجاد شود . سرخوردگی ناشی از محرومیت و فقدان مشارکت در توسعه در درون یک کشور یا ناشی از فقدان حق آزادی بیان می باشد . در این شرایط ، استفاده از خشونت به عنوان تنها جایگزین برای وادار نمودن دیگران به شنیدن حرف هایشان است .

 

 

e7e9c6579cc249ffb87744b5bc21ba99_XL.jpg

 

بدون شرح...

 

thumb_c4d8deb2-1fea-42b7-831e-f949b11022thumb_21819_703.jpg

 

 

خواسته های فلسطینی ها که بی پاسخ مانده اند منشا خشونت در اسرائیل است ، همچنین سرخوردگی جبهه نجات اسلامی الجزایر که از حقوق انتخاباتی اش محروم شد ، موج عظیمی از خشونت را از سال 1992 به راه انداخته است .

 

 

جنگ داخلی اغلب مبین اراده یک گروه سیاسی برای رهایی از قدرت حاکم ، به زعم آنها نامشروع ، است . این حالت اغلب وقتی که رژیم حاکم از نوع دیکتاتوری باشد ، چند جانبه گرایی تحمل نشود ، ثروت های ملی خوب توزیع نشده باشد ، یا سرانجام وقتی که برخی گروه های نژادی از حیاط سیاسی طرد شده باشند یا دست کم فاقد نمایندگان کافی در نظام سیاسی کشور باشند ، رخ می دهد .

 

 

thumb_df68bc388d69a81bf0c84eaa518c0c1a.j

 

 

 

جنگ داخلی همچنین ممکن است ناشی از تقابل آرا و عقاید یا منافع بین دو یا چند گروه نژادی یا اجتماعی متمایز باشد . هنگامی که گفت و گو بین دو (یا چند) طرف غیر ممکن می شود ، خشونت اغلب ظهور می کند . این حالت را در بوسنی بینجوامع کروات صرب و مسلمان شاهد بودیم که از لحاظ جغرافیایی در یکدیگر ادغام شده بودند و با هدف تثبیت اختلافشان به مقابله با یکدیگر پرداختند .

 

 

عنصر دیگر گسست ها عبارت اند از روند جهانی سازی است که در درون گروه های اجتماعی که خود را از این روند طرد شده احساس می کنند ، موجب ناخشنودی شده و منجر به تقویت جنبش های افراطی می شود . به عقیده رابرت دبری «مردم مجبور خواهند بود در آینده بین «آیت الله» محل شان و «کوکاکولا» یکی را انتخاب کنند». آیا دوران این انتخاب فرا رسیده است ؟ باید اذعان نمود که گروه های افراطی پیروان و یاران خود را از میان طرد شدگان جهانی سازی به خدمت می گیرند ، یعنی کسانی که می دانند که هیچ چیز برای آن ها سودمند نخواهد بود و نا امیدانه خود را چشم بسته در آغوش متعصبانی می اندازند که نوید فرداهای بهتر را به آنها می دهند . به گفته جی . سی . رافین «هرجه که فرهنگ فقر منتشر شود، نیروهای سیاسی تندرو تشکیل می شوند که ما قدرت آنها را به خوبی نشناخته ایم» .

 

بنجامین . آر.باربر در اثری که از تکرار نظریات ساموئل هانتینگتون پرهیز کرده ، اشاره نموده است که جهانی سازی و افراط های آن مردم جوامع مختلف را در صورتی که نخواند یا نتوانند قواعد آن را بپذیرند ، به سمت طرد شدن و خشونت هدایت می کنند . وی «جهاد» یعنی مقابله سرسختانه و مسلحانه «تهیدستان» را در مقابل جهانی سازی به عنوان یک گزینه الزامی دانسته است .

 

با این حال ، مدافعان جهانی سازی و مزایای آن ، از جمله کلود اسماد جا اظهار داشته اند که «جهانی سازی اقتصادی وارد مرحله حساسی شده است . آثار آن بخصوص در کشورهای دمکراتیک صنعتی ، موجب واکنش هایی شده که ممکن است عواقب و پیامدهای ویرانگری برای فعالیت های اقتصادی و ثبات اجتماعی کشورهای متعددی داشته باشد . در این کشورها افکار عمومی رنجور ، افسرده و نگران است . این موضوع ظهور نسل جدید سیاستمردان مردم گرا را توجیه می کند . این فضای خطرناک ممکن است به سادگی موجب شورش شود ».

مقابله خشونت آمیز بین گروه های فرا ملی ضد جهانی سازی ، متشکل از شهروندان طرد شده از نظم نوین جهانی و نیروهای ضد شورش به هنگام اجلاس های جهانی سازی در نقاط مختلف جهان بخوبی نماینگر این نگرانی ها است .

 

اگرچه فقر همواره پیامد جهانی سازی نبوده اما در عوض همواره به خشونت کمک کرده است ، به گونه ای که این دو مفهوم رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند .قبلاً در قرون وسطی ، فقر و طرد شدن علل شورش ها و صحنه های خشونت در کل مغرب زمین بودند . این شورش ها را به هیچ وجه نمی توان با انقلاب هایی مقایسه کرد که چند قرن بعد اروپا را در نوردیدند و هدف سیاسی داشتند .

 

 

hrm_jtm60y_qrwn_wsTyy.jpg

 

هرم اجتماعی قرون وسطی (در راس:پاپ و پادشاه ؛ در طبقات بعدی به ترتیب: اشراف، روحانیون ، تجار ، پیشه وران ، کارگران ، بردگان و کشاورزان.)

 

 

thumb_83397_800.jpgthumb_26907.jpg

 

 

در واقع ، شورش های قرون وسطی ، چه در شهرها و چه در روستاها ، وقتی شروع می شدند که شرایط زندگی بیش از حد مشکل می شد . «آدم ها در قرون وسطی شورش می کردند زیرا دو قطعیت در آن ها رسوخ کرده بود : فقر و تهیدستی شان بی حد و اندازه بود و به آستانه تحمل ناپذیری رسیده بودند . وانگهی آنها متوجه شده بوند ظلم و تحقیری که گریبانگیر آنها شده مسئول بی عدالتی ، بدبختی و گرسنگی شان است ».

 

لذا خبری از مطالبات سیاسی نبود ، بلکه صرفاً شورش های گرسنگان و مطرودینی بود که چاره ای جز توسل به خشونت و آسیب زدن برای رساندن فریادشان به گوش دیگران نداشتند و در دنیای عمیقاً متاثر از دین مسیحیت در قرون وسطی (دورانی که فقیر را فرزند خدا می دانستند) چنین تحریکاتی مبین روح آن دوران بود . این شورش ها ، با پشت سر گذاشتن مرزها ، کل کشورهای مغرب زمین در قرون وسطی ، به خصوص در مناطقی که شرایط زندگی سخت تر بود ، را فرا گرفت . در قرون وسطی انسان های واقعاً فقیر و نیازمند شورش می کردند.

 

پاریس با بهره مندی از پدیده صنعتی سازی در خلال قرن نوزدهم شاهد رشد قابل توجه جمعیت بود ، در حالی که در فاصله زمانی یک نسل انقلاب های پی در پی بوقوع می پیوستند و در خلال این انقلاب ها فقرا و تهیدستان قیام می کردند و برای تنها خواسته شان یعنی شرایط زندگی بهتر مبارزه می کردند .

 

 

فرماندار پاریس در گزارشی در 6 سپامبر 1839 به موضوع فقر در خیابان های شهر پاریس اشاره کرد و مقایسه ای بین فقرا و افزایش خشونت انجام داده است : «برتعداد گدایان هر روز افزوده می شود . اگر بخواهیم آنها دستگیر کنیم ، جایی برای نگهداری و حبس همه آنها نخواهیم داشت . اگر مردم از مزاحمت آنها شکایت کنند ، در جواب خواهند گفت که گرسنگی آنها را آزار می دهد و متاسفانه این عذر بسیار صادقانه است . معمولاً تابستان سرقت و دزدی کمتری اتفاق می افتد . امسال تعداد دزدی ها بسیار کمتر بود«.

 

در قرون وسطی وضعیت فقرا سال به سال بدتر می شد ، به نحوی که نابرابری ها منجر به صحنه های متعدد خشونت آمیز شد . لویی شوالیه با تجزیه و تحلیل رابطه بین فقر و خشونت در پاریس در قرن نوزدهم توضیح می دهد : «گرچه نابرابری اقتصادی و اجتماعی به شدت بر حیات و ممات مردم طنین انداز شده بود اما در ورای این حقایق اقتصادی ، یک فشار وحشتناک جمعیتی اعمال می شد که بدون آن شرایط مادی به تنهایی نمی توانست چنین آثاری داشته باشد.« 

 

توماس مالتوس تلاش کرده است به این سوال ظریف گسرتش جمعیتی پاسخ دهد و نتیجه گیری کرده است که با افزایش جمعیت توزیع ثروت بیش از پیش مشکل تر می شود . از این رو تعداد مطرودین جامعه افزایش خواهد یافت و شکاف بین فقیر و غنی عمیق تر خواهد شد . بی انکه قصد ستودن سیاست تنظیم موالید را داشته باشیم ، دست کم باید مالتوس را به خاطر انگشت گذاشتن بر مسئله واقعی که نه به گروه محدودی از افراد بلکه به بخش اعظم مردم مربوط می شود ، تحسین نمود . زیرا همین مردم وقتی احساس کنند که دیگر راه گریزی برای خلاص شدن از شر فلاکت و بدبختی ندارند برای مطالبه حقوقشان به خشونت متوسل می شوند.

 

 

 

29439.jpg

 

پاریس در قرن 19 

 

 

امروزه شهرهای کشورهای جهان سوم شاهد مسائل و مشکلات مشابه مسائل و مشکلات 150 سال پیش پاریس ، یعنی رشد ناموزون جمعیت هستند . از آنجا که توزیع ثروت بهتر نشده است ، مسئله همچنان پابرجاست و به کمک راه کارهای نامتقارن حتی به طور قابل ملاحظه ای شدت یافته است زیرا برخی گروه ها جایی که دولت ها بیش از حد ضعیف هستند قادرند خود را تحمیل و رژیم حاکم را سرنگون سازند .
 
اما کشورهای ثروتمند نیز مصون از خشونت نیستند . اخیراً حوادثی که در شهر کوچک و آرام بار در فرانسه در خلال مراسم شب سن سیلوستر در سال 2002 -2001 به وقوع پیوست ، توسط جوان هایی انجام شده بود که فاقد هرگونه انگیزه خاصی بودند . لذا به نظر می رسد که تها دلیل توجیح کننده اعمال آنها که خسارات مادی زیادی برجا گذاشت و منجر به مجروح شدن چند نفر شد ، بیکاری ،فقر و فلاکت باشد . همچون پاریس قرن نوزدهم ، امروزه شاهد همان خطرات خشونت سازمان نیافته از سوی افرادی هستیم که به هیچ وجه نمی توان آن ها را به تروریست ها یا آدم کش ها تشبیه کرد اما این افراد به طور غیر منتظره اقدام می کنند و خسارات قابل توجهی را بوجود می آورند . همچنین علت تنش های موجود در حومه شهرهای خطرناک چیزی جز طرد شدگی و بیکاری جوانان نیست که خشونت تنها وسیله ابراز عدم رضایتشان از وضع موجود است . سازمان های دارای مقاصد و نیات پلید افراد مورد نیازشان را از همین منبع جذب می کنند . جنون آدم کشی می تواند بر هرکس مستولی و تهدید واقعی برای امنیت جمعی هر اجتماعی محسوب می شود.
 
برخلاف دولت ها که از منابع حیاتی و راهبردی مردم و سرزمین خود دفاع می کنند ، دشمنان نامتقارن توجهی به بازدارندگی ، خواه هسته ای و خواه غیر هسته ای و متعارف ، نشان نمی دهند . پیچیده ترین و پیشرفته ترین تسلیحات آثار و نتایج مطلوبی ندارند زیرا این گونه تسلیحات نمی تواند دشمنان نامتقارن را سر عقل آورد یا آنها را مجبور به ترک خصومت کند .به این ترتیب سلاح های ساده و کم هزینه که تامین و استفاده از آنها آسان است ، مجدداً در میدان نبرد ظهور نموده اند و از این پس به رقابت با موشک های برخوردار از پیشرفته ترین فناوری می پردازند . به عقیده رابرت دبری «از آنجا که بازدارندگی هسته ای در مورد طرف ضعیف جنگ بی اثر است و می توان به وسیله عوارض زمین ، استتار و اختفا از حملات هوایی در امان ماند ، می توان شاهد بازگشت حیرت آور مین ، مسلسل و حتی نبرد تن به تن بود » . فقرا به جای تلاش برای تامین تسلیحات کشتار جمعی که می توانست به آنها امکان برابر با قدرت های بزرگ را دهد ، برعکس ، مصلحت را ادامه تامین تسلیحات ساده و کم هزینه ، مثلاً خرید اسلحه های کلاشینکف به قیمت چند دلار در بازار آسیای میانه ، دیدند زیرا همه اعم از زن و مرد و کودک می توانند بدون هرگونه آموزش مقدماتی از این سلاح ساده استفاده کنند .
 
 
RTR3DV42.jpg
 
کودکی عراقی و سلاح ak 47
 
 
در این اوضاع و احوال ، بویژه در بی نظمی حاصل از خاتمه جنگ سرد ، جنگ داخلی تنها وسیله باقی مانده برای مردمانی است که خواهان اثبات و حفظ هویت فرهنگی و عقدیتی شان هستند . بازیل . اچ.لیدل هارت حتی در این خصوص گفته است : «این نوع حملات و مبارزات به احتمال قریب به یقین ادامه خواهند یافت زیرا این نوع جنگ متناسب با عصر مدرن است . در واقع ، این نوع جنگ همزمان امکان بهره برداری از نارضایتی اجتماعی ، جنبش نژادی و احساسات ناسیونالیستی را میسر می سازد ».
 
 
مقامات آمریکایی همچون همتایان اروپایی شان ، متوجه شده اند که موضوع عدم توازن ها (نابرابری ها) و فقدان رابطه بین دولت و ملت یک خط بالقوه مهم است . تانیا شامسون ، عضو گروه دمکرات کمیسیون امور بین الملل در مجلس نمایندگان آمریکا ، معتقد است که «که پس از 11 سپتامبر 2001 کاخ سفید به رهبری جورج بوش متوجه شده است که فقر و فقدان ساختار در مناطقی همچون جنوب آسیا تهدید واقعی برای منافع حیاتی آمریکا به شمار می آیند ». کالین پاول در اول فوریه 2002 اعلام نمود که «ما باید با فقر مبارزه کنیم . مناطقی که فقر ، نا امیدی و احساس ناتوانی بر آنها حاکم است ، محیط های مناسبیبرای رشد تروریسم هستند ».
 
والتر کانستینر ، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور کشورهای آفریقایی نیز همین مضمون را این گونه تکرار کرده است : «جایی که فقدان یک دولت مقتدر احساس می شود ، خلاای وجود دارد که رهبری گروه های آشوب طلب نظامی آنرا پر می کنند . آیا از این بهتر مکانی برای رشد تروریسم بین المللی هرج و مرج و بی نظمی وجود دارد ». اما آیا جائی که یک دولت وجود دارد تهدید و واقعاً ریشه کن می شود ؟ هویت داوطلبان عملیات انتحاری 11 سپتامبر 2001 ظاهراً عکس این مطلب را ثابت می کند ، اما با این حال باید توجه داشت هرجا که دولت از بین برود ، گروه های مسلح و غیر قابل کنترل اغلب جای خالی دولت را پر می کنند .
 
 
منبع : کتاب درگیری ها گذشته و امروز نوشته بارتلمی کورمونت و دارکو ریبنیکار و ترجمه علی سجادی انصاری و غلامرضا آتش افروز
 
پ .ن : Benjamin.R.Barber ،Claud Smadja بنیان گذار و مدیر مجتمع اقتصادی داووس سوئیس ،Thomas Malthus ،Louis Chevalier،Basil.H.Liddel.Hart،Tanya Shamson،
 
برچسب ها فقر , سلاح , جنگ ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 323
  • بازدید امروز : 254
  • باردید دیروز : 2,403
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 254
  • بازدید ماه : 21,437
  • بازدید سال : 160,565
  • بازدید کلی : 5,103,554