loading...

میلیتاری (Military) |مقالات نظامی

عصر افشاریه را باید دوران برزخ بین دو سلسله صفویه و زندیه دانست.بنابراین نظام اداری،اجتماعی و ارتش این عصر با عهد صفویه فرق چندانی نداشت.علت و عوامل اصلی آن هم اولاً وجود یک ساختار اقتصادی-اجتماعی

آخرین ارسال های انجمن
عادل خوجه بازدید : 14213 پنجشنبه 12 شهریور 1394 نظرات (0)
عصر افشاریه را باید دوران برزخ بین دو سلسله صفویه و زندیه دانست.بنابراین نظام اداری،اجتماعی و ارتش این عصر با عهد صفویه فرق چندانی نداشت.علت و عوامل اصلی آن هم اولاً وجود یک ساختار اقتصادی-اجتماعی به ارث رسیده از قرون قبل و مشابه دوران صفوی بود.ثانیا دوران افشاریه بسیارکوتاه و حصر به حیات 12 ساله حکومت نادر می گشت . تنها تفاوت بارز دولت صفویه و افشاریه در آن بود که این نظام مخصوصاً در عهد نادر،«دولت پادگانی» و تماماً نظامی با روحیه سربازی و سپاهیگری همچن عصر سلطان محمد غزنوی بود . به قول هانوی «اردوگاه و دربار روزگار نادر یکجا و غالباً ارکان دولت و کارگزان کشور در التزام رکاب شاهانه بودند».
 
 
به طور کلی حکومت ایران در دوران افشاریه به سه خصلت عمده داشت :
 
1- اقتدار عمیق ،خود محوری و دیکتاتوری خشن شاه که بخش مهم این اقتدار توسط منهیان ،جاسوسان بویژه «همکلامها» حفظ و تضمین می گردید.همکلامها در ایالات از نزدیکان حاکم یا والی محسوب می شدند که وظیفه اصلیشان مواظبت از افعال و اعمال والی یا بیگربیگی ها بود.هیچکار مهمی بدون حضور این اشخاص انجام نمی گرفت.
 
2- تکیه برعناصر نظامی و قرار دادن آنها بر گلوگاههای قدرت حکومت .هرچند این سیاست نشان داد بهره خوبی ندارد و بزودی به عنوان آنتی تز بر ضد خودش عمل نمود.
 
3- تکیه بر غیرمذهبی بودن حکومت به خاطر گریز از اختلاف ها و اصطکاکهای درونی جامعه و هم به منظور پرهیز از جنگ یا تیره گی روابط دشمن مرزهای غربی ایران یعنی ترکان عثمانی که خود را مهد و کانون توجه مسلمانان سنی در جهان می دانستند.
 
 
400x281xrtarikh3-17_gif_pagespeed_ic_Ca-
 
قلمرو حکومت نادرشاه در زمان اوج
 
 
برخلاف عصر صفویه که به مدت 250 سال تبلیغات شدید مذهبی سلاطین آن ، بر روح و مغز مردم ایران به نحوی اثر گذاشته بودند که آهنها حکومت و مذهب را بیکدیگر پیوند داده و بین تعلقات معنوی و سلطه جبری و مادی شاهان تلفیق بوجودآورند تا بدین وسیله ثبات و استیلای سلاطین تضمین و بیمه شود،اما اینک شاهان افشار مخصوصاً نادر اصراری بر تلفیق دین و حکومت نداشتند.
 
به قول ناپلئون : «نادرجنگجوی بزرگی بود ولی فرزانگی آنرا نداشت تا فکر امروز و هم آینده کشور خود باشد» به تعبیر دیگر عصر افشاریه عصر ثروت شاه و صاحب منصب لشکری و کشوری و ذلت و فقر بینهایت ملت بود.
 
در عصر افشاریه در میان بخش مولد و گردش اقتصادی این عهد،فقط تجارت و آنهم داد و ستد ابریشم کمی رونق داشت و بطور بی رمق به حیات خود هنوز ادامه می داد.به نوشته هانوی نماینده «شرکت تجاری مسکوی انگلیسیها درایران» ابریشم در درجه اول محصول گیلان بود که مرغوبترین نیز به حساب می آمد پس از آن ابریشم شیروان ،مازندران،استراباد قرار داشتند.محصولات تولیدی گیلان بیشتر به روسیه و عثمانی صادر می شد و ابریشم استراباد و مازندران در داخل کشور به مصرف می رسید.
 
 
تجارت داخلی و بازار داد و ستد نیز بطور محسوس تحت تاثیر «اردوبازار»های تکراری ارتش نادار قرار داشت.زیرا جامعه ارتش سالار و سپاه عظیم دائما درحال تحرک ،طبعا نیازهای وسیعی به ابزار ،آذوقه ،مواد خوراکی و سایرکالاها داشتند.به همین سبب بازرگانی و داد و ستد در اردو بازهای ارتش یکی از پرسود ترین شغل ها محسوب می گشت.برای این امر بازرگانان گاهی سرمایه کافی از شاه دریافت می کردند تا به خرید کالا و تامین مایحتاج نظامیان بپردازند.
 
 
 
32132231132.jpgthumb_20131110184038-eecc9e33-me.jpg
 
 
 
مجموعه نفرات ارتش بزرگ نادرشاه با آن ترکیب ناهمگونش در تشکیلات و سازمان مشخص شده ای فقط و فقط تحت فرماندهی کل شخص نادر انضباط و نظم می گرفت درجات و واحدهای سپاه در این تشکیلات به ترتیب از بالا به پایین عبارت بودند از :
 
فرماندهی کل (شخص شاه یا شاهزاده) سرداران و سرکردگان (خان ها و روسای طوایف و یا سرشاخه ایلات و عشایر) ،سرخیلان،مین باشیان،یوز باشیان،اون باشیان و سپس غازیان (نفرات عادی).
 
کوچکترین واحد یا جوخه،10 نفره بودند که فرمانده آنها را اون باشی می گفتند سپس از ترکیب ده واحد اون باشی یک دسته 100 نفره تشکیل می شد که فرمانده آنرا یوز باشی می گفتند واز ترکیب ده دسته 100 نفری یک فوج 1000 نفری تشکیل می گردید که فرمانده آنها را مین باشی می نامیدند ( به زبان ترکی و ترکمنی اون یعنی 10 ،یوز یعنی 100،مین یعنی 1000).از هردو فوج یک لشکر پیاده و از هرسه فوج سواره یک تیپ سواره نظام تشکیل می دادند.درمواقع ضروری هم به لشکر پیاده یک تیپ سواره و یک فوج توپخانه ملحق می کردند و عده آنراگاه به 15 هزار نفر می رساندند.
 
 
 
231232131232~0.jpg
 
فرمانده کل قوا ارتش افشاریه ،نادر شاه افشار
 
 
نادر تمام این قوای نظامی را به 5 منطقه اردوئی تقسیم نمود . اردوی اول را درخراسان استقرار داد که همواره مترصد اعلام خبرهای مناطق شرقی کشور باشند.اردوی دوم قفقازیه متمرکز کرد که معابر عظیم تجاری و ارتباطی ایران در مقابل تعرض دو دولت همسایه مقتدر محافظت کنند.اردوی سوم در کرمانشاه قرار داشت که برای نقشه های آینده او در تصرق بین النهرین یا برای مقابله با حملات عثمانیها مفید می افتاد .
 
اردوی چهارم را در فارس مستقر نمود تا بر مناطق دیگر هم کمک برساند.وبلاخره اردوپنجم در قندهار قرار استقرار داشت تا بر افغان های دائماً متعارض و همچنین برتمام مناطق مشرف به هند و مرزهای قابل توجه جنوب شرق نظارت داشته باشند.برهریک از اردوهای مزبور نیز معتمد با تدبیری گماشت تا به رتق و فتق امورات بپردازند.
 
وی برای این ارتش عظیم جباخانه ها و سازمانهای تدارکاتی بسیار مهیا کرد.توپ ریزی در اصفهان بحدی رسید که در سال 1154 ه (1741 میلادی) ارتش ایران صاحب 5 هزار توپ گردید.باروتخانه دولتی نیز مرتب شد و برای تهیه شوره از کف انبارهای زیرزمینی بهره گرفتند تا باروت ارزانتری نیز بدست آید.
 
 
 
20131110184046-31fa9c87-me.jpg
thumb_20131110184147-5950994d-me.jpgthumb_23213312123213.jpg
 
افسر ارتش افشاریه
 
 
ازبین ایالات و ولایات ،تعدادی به دلایل حساسیت استراتژیک و موقعیت خاص نظامی بیش از حد مورد توجه قرار داشتند.کرمانشاه یکی از این مناطق بود که به دلیل همجواری با مرزهای غربی و عثمانیهای مهاجم «زراد خانه غرب» ارتش و کشور ایران محسوب می شد.
سلاح های عمده نظامیان این عصر چه از نوع سرد و چه از نوع گرم ، به استناد نوشته های مورخین و سفرنامه نویسان آن عهد عبارت بودند از :توپ،خمپاره،زنبورک،نارنجک،تفنگ (فیتیله ای و چخماقی) ،طپانچه،جزایر(همان تفنگهای رایجی بود که گاهی بر روی سه پایه سوار می شدند) ،بادلیج،چماق (گرز)،شمشیر،نیزه،سپر،خنجر،ضربزن و تیروکمان.
 
ارتش ایران در این دوران کاملاًبرسلاح های آتشین تکیه داشت ولی هنوز سلاحهای سرد و بازمانده از قرون گذشته به طور جانبی و گاه به گه مورد استفاده قرار می گرفتند.
 
 
20131110184050-4edca021.jpg
 
توپخانه ارتش افشار ،حربه کارآمد نادرشاه
 
 
یگان ها و رسته های توپخانه ، علاوه بر امر قلعه گیری،درمیدان جنگ نیز نقش بسیار موثری داستند.برای ساخت توپ،استادکاران کارخانه های توپریزی ارتش ایران بویژه کارگاه های نوع صحرائی آن دائما در زمان جنگ یا صلح به کار توپ ریزی اشتغال می ورزیدن.توپچی ها نقش بسیار مهمی را در عهد افشاریه بازی می کردند.توپخانه ارتش ایران در عهد افشاریه هرچند اعتبار و قدرت توپخانه ارتش عثمانیها را نداشت ،ولی اهمیت و جای خود را در سپاه باز کرده بود و عامل تعیین کننده ای در برابر فشار مهاجمین به حساب می آمد.
دسته زنبورکچیان نیز که از عصر صفویه در سپاه ایران مشاهده می شدند،در این عصر بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.توپ،خمپاره زنبورک،نارنجک ،بادلیج وضرب زن همگی آتشباری واحدها و یگانهای توپخانه محسوب می گشتند.به تعبیردیگری همگی آنها سلاحی از نوع مهم توپ به حساب می آمدند.
 
 
 
thumb_20131110184134-5c9681aa-me_28129.j
 
درفش دار ارتش افشاریه
 
 
 
اما زنبورک نوعی توپ کوچک بود که بر پشت شتر سوار می شد.برای هریک قبضه زنبورک سربازی انتخاب می گردید که در امر شتر سواری،تیمار و رسیدگی به آن حیوان نیز تبحر داشت.این شخص را زنبورکچی می نامیدند.عده ای معتقدند اولین گروه زنبورک چیان در عصر شاه عباس اول بوجود آمدند،ولی اوایل مورد توجه قرار نگرفتند.اما بعد ها در زمان نادرشاه بخوبی از آنها در میدانهای جنگ بهره گرفته شد و درنتیجه موجب اعتبار و شهرتشان نیز گردید.رسته ها و واحدهای زنبورکخانه تا اوایل حکومت قاجارنیز در ارتش ایران جایگاه خود را حفظ کرده بودند.درزمان ناصرالدین شاه قاجار هنوز در تهران محلی برای نگهداری شترهای زنبورکخانه ارتش وجود داشت که آنجارا گود زنبورکخانه می نامیدند وبعدها بنام یکی از محلات تهران نیز شهرت یافت.
 
 
 
20131110184117-f39c029a-me.jpg
 
نفر شتر سوار زنبورکچی-دوران افشاریه
 
 
طرز استفاده اززنبورک به این ترتیب بود که روی کوهان شتر جهاز مخصوصی قرار می دادند،سپس زنبورک را طوری روی آن سوار می کردند که زنبورکچی بتواند پشت آن بنشیند.در طرف چپ جهاز کیسه محتوای بارتوت سیاه و گلوله آهنی آویزان می شد.به هنگام نبرد زنبورکچی فتیله ای بلند به کمر خود می آویخت و برروی شتر می نشست،سپس اقدام به شلیک می کرد و یا از شترپیاده می شد وپس از وادارکردن حیوان به نشستن ،به شلیک کردن می پرداخت.معمولاً روش دوم بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت.زیرا هم زنبورکچی در زدن هدف دقیق ترعمل می کرد،هم شتر در برابر شکلیک و انفجار آرام و قرار بهتری داشت.بطورکلی شتران ویژۀ واحدهای زبورکخانه برای اینکار تربیت و شرطی می شدند.فقط به هنگام زخم برداشتن گاهی سراز عنان زنبورکچی برمی تافتند ودر بعضی موارد موجب هلاکت اونیز می گردیدند.
 
 
 
20131110184031-b811e683-me.jpg
 
سرباز تفنگچی دوران افشاریه (یگان جزایری)
 
 
واحدهای جزایرچیان نیز بدلیل استفاده از سلاح آتشین هچون تفنگ،ممتازبوده و مورد توجه قرار داشتند.آنها جنگجویان مسلحی بودند که از زمان بنیان گذاریشان در عصر صفویه،جایگاه ویژه ای در سازمان رزم ارتش ایران پیدا کردند.نادر 20 هزار جزایرچی را درگردانها و هنگ های متعدد نظام داد و به تفنگهای بزرگ چخماقی مسلح نمود.چون این تفنگ ها بسیار سنگین بودند (در حدود 18 کیلو) ،عموما در زمان عملیات تفنگچی مجبورمی شد آنرا بر روی سه پایه مخصوص بنشاند تا تیراندازی وهدفگیری بهتر ودقیقتر انجام گیرد.کلاه تعدادی از جزایریان از نمد بود که به آن «کچه پاپاق» می گفتند و بر دو طرف آن در بعضی موارد منگوله هایی می آویختند ویا بر وسط ترک کلاه کلمه الله می نوشتند.
 
 
20131110184125-8cb9950d-me_28129.jpg
 

افسر شتر سوار زنبورکچی-دوران افشاریه
 
 
 
قراولان ارتش هرچند نیروی رزمنده وجنگجو بحساب نمی آمدند ولی نگهبانان مسلح حرفه ای اردوگاه های نظامی محسوب می شدند که بعضی از مقاطع تعدادشان به 6 هزار نفر می رسید.،آنان زیر نظر فرمانده خود علاوه بر حراست و تامین بخش امنیت اردوگاه و نظامیان در حال استراحت،شبها به عنوان گشتی مراقب اوضاع بودند تا اردوگاه دچار شبیخون دشمن نگردد.
 
شاطرها دونده های مسلحی بودند که در جلوی کوکبه شاه یا سرداران بزرگ راه را باز می نمودند،ریکایان یا پرچمداران که تعدادشان بالغ بر هزار نفر بود و نسقچیان (دژبانان) یا مسئولان نظم ومقرارت سپاه نیز از جمله نیروهای با اهمیت ارتش محسوب می گشتند.
 
منابع مالی برای هزینه های این ارتش بزرگ را هرچند هانوی فقط منابع داخلی دانسته،ولی به ضرس قاطع غنائم جنگی علاوه برآنکه عامل مهمی در تحریک نادر و خان های اطرافش در ادامه جنگ ها و لشکرکشیها بوده،سرچشمه مالی مهمی نیز برای نگهداری سپاهیان بحساب می آمد.دلیل بر این مدعا نوشته های مورخین آن عصر از جمله محمد کاظم است.به اعتقاد وی قبل از سفرجنگی نادر و سپاهیانش به هند،در نبرد دوم با عثمانیها به فرماندهی توپال پاشا،دیگر پولی در خزانه نادر برای پرداخت بدهکاریها و هزینه های نظامی اش باقی نمانده بود،آنچنانکه حتی 10 هزار تومان نیز نداشت به 500 نفر از جنگجویان شوشتری و هویزه ای بپردازد، و مجبور شد به طهماسب خان وکیل الدوله که مسئول دارالسطنه بود توسل جوید.
 
 
khlh_khwd_mzyn_bh_ayt_qrny.jpg
 
thumb_slH_hy_dwrh_fshryh.JPGthumb_slH_hy_dwrh_fshr.JPGthumb_tfng_hy_dwrh_fshr.JPGthumb_800px-Gun-Afsharid.jpg
 
سلاح ها عصر افشاریه
 

نادر و فرماندهی کل قوا
 
 
عصر افشاریه به طورعمده باید در دوران حکومت 12 ساله نادر دید.زیرا چند سال پس از مرگ وی جز کشمکشها ، جنگها و قتل و غارت چیزدیگری به چشم نمیخورد.خود نادر نیز شخصیتی به تمام معنی نظامی و دولت وی نیز کاملاً دولت ارتش سالاربود.بنابراین آنچه هم که در عهد حکومت نادر شاخصص می گردد.نبوغ در امورجنگ و سپاهیگری است نه مسائل اقتصادی ،کشاورزی،تجارت،هنر،معماری و یا چیز دیگر.لرد کرزن درباری وی می نویسد: از شواهر بارز نبوغ نادر فقط آن بود که در مدت کوتاهی ایران به مقام درجه اول نظامی در آسیا ارتقا داد.
 
نادرشخصاً در تمام امورات ارتش دخالت یا نظارت می کرد.در این مورد به نوشته مورخان آن دوران ،اهرمهای مختلفی را همچون چاپار،منهیان و جاسوسان متعدد،بکارگرفته بود.آنها به طور مداوم اخبار و گزارشهای مختلف را از داخل مملکت و حتی درزمان جنگ از خط مقدم جبهه تا پشت جبهه را سریع و صریح به او می رساندند.این ابزارها لازمه هر حکومت دیکتاتوری است که قصد دارد انضباط تحمیلی و اقتدار را برجامعه حکمفرما کند.
 
در ارتش برای ایجاد نظم آهنین در بین فرماندهان و سربازانی که خصلتهای ایلی-عشیره ای را با خود به همراه آورده بودند،به طوار متواتر از آنها سان می دید و برمقررات وضع شده تاکید می نمود.گاه شخصاً در کوچکترین موارد مثل پرداخت مواجب و چگونگی تامین تجهیزات دخالت یا حداقل پرس و جو می کرد.دربرابر خیانت هرگزآرام نمی گرفت و نفر نظامی را حتی اگر در حد فرماندهی نیز بود به شدیدترین وجه مجازات می نمود.
 
کشاندن سپاهیان درجنگهای متعدد به درون صحراهای بی آب و علف و بسیار خطرناک علاوه برچشم طمع نظامیان در بدست آوردند غنائم ، نشانی از قدرت فرماندهی و ترس از مجازات دربرابر تمرد نیز بود،حتی اگر چنین سفرهای جنگی به مرگ انبوهی از نظامیان منجر می گردید.
در زمان صلح (اگر پیش می آمد) یا استراحت،این اقتدار و جذابیت فرماندهی ارتش بود که سربازان را به کار عمرانی نیز وا می داشت.دراین مورد محمد کاظم به ترمیم و ساخت سد ویران شده ای بر روی یک رودخانه در مرو توسط لشکریان اشاره نموده است.حکام منطقه چون قادر به ساخت و ترمیم آن سد نشده بودند،نادر این کار را برعهده 2 هزار سرباز تحت نظارت اسماعیل بیگ گورخرزن نهاد.هرچند این عده هم کاری از پیش نبردند و پس از 3 بار تلاش فشار آب براحتی سد را در هم می شکست.
 
 
 
231232131232.jpg
 
 
 
بطور اجمال دلایل موفقیت نادر در امر ارتش و سپاهیگری را چنین میتوان بر شمرد :
 
1- بهره وری وی از فکر و نظرات فرماندهان بزرگ سپاهش ،هرچند در تاریخ چهره وی بعنوان شخصی دیکاتور و خود محور ترسیم گردیده است،ولی درموارد حساس مخصوصاً در زمان جنگ و عملیات بزرگ ، شورای عالی نظامی مرکب از خان ها یا فرماندهان بزرگ تشکیل می داد تا برای طرح عملیات از فکر آنها نیز مطلع گردد.یکی از خوبی های این کار آن بود که اگر عملیات منجر به شکست می شد،تنها وی مورد اعتراض و سرزنش قرار نمی گرفت.از آن گذشته ،این فرماندهان ارشد که هریک سر طایفه بزرگی نیز محسوب می شدند از نظر هویت اجتماعی ، اعتبارو ارزش بسیاری برای خود قائل بودند که با تشکیل شورای عالی نظامی در حقیقت این اعتبار آنها لحاظ شده و موجب آرامش روانی آنان نیز می گردید.
 
2- انتخاب استراتژی نظامی درست و مقتضا به شرایط
 
3- تهور و شجاعت شخص نادر وبعضی از سرکردگان لشکر وی ، آنچنانکه در بعضی از مواقع در خطرناک ترین صحنه های جنگی و هماوردگاه در میان سربازان حضور داستند.این حضور تاثیرمطلوبی در روحیه سربازان می گذاشت.در تعدادی ازجنگها اسب نادر براثر زخم سلاح دشمن کشته شده و حتی خود وی نیز مجروح گردیده بود.
 
4- نبوغ نظامی و انتخاب تاکتیک های صحیح عملیاتی .عده ای از تئوریسین های نظامی بزرگترین شگرد جنگی نادر را در سرعت حرکت به سوی دشمن و یا در عملیات او فرماندهانش دانسته اند.آنچنانکه گاه دشمن به هیچ وجه انتظار ورود او و سپاهیانش را در حیطه استقرار و اردوگاه خود نداشت.
 
5- استفاده از تدابیر،حیله هاوخدعه های جنگی مقطعی در بعضی از شرایط حساس نبرد که در مواقعی یکباره تمام نقشه های عملیاتی دشمن را بهم می ریخت و موقعیت جنگ را به نفع ایرانیها تغییر می داد.جالبترین آن تدابیر و حیله هائی بود که در مصاف با هندیها بکار گرفت.در یکی از این جنگ ها در زمانیکه ستون فیل سواران ارتش هند عرصه را برسپاهیان ایرانی تنگ نموده بود،بدستور نادر به گردن شترهای بنه و تدارکات سپاه تنورهای مسی آویختند و داخل آنها را پر از بوته ،چوب خشک و نفت کردند،سپس آنها را به آتیش کشیدند.ناگهان نعره های وحشتناک شتران بلند شد و پس از گریز به سوی هندیان ، نظم صفوف فیل سواران و سایر جنگاوران آنها را در هم ریخت و وضعیت را به نفع ایرانیها تغییر داد.
 
6- قاطعیت و عدم گذشت و اغماض نسبت به فراریان از میدان جنگ.درمواردی دیده شده بود که نادر شخصاً با تبرزین حتی در زمان هنگامه جنگ به دنبال نظامیانی بود که از ترس مرگ به پشت به میدانگاه نبرد کرده بودند.
 
7- استفاده از روش های تشویق ،ترغیب و تطمیع لشکریان پس از هر پیروزی که نمونه های متعدد از عطایا و بخشش های وی را مخصوصاً در زمان تقسیم غنائم جنگی بازگونمودیم.
 
8- عنایت و تقویت یگانهای آتشبار توپخانه و تفنگچیان ، که از این دوران بعنوان محور و هسته اصلی ارتش ایران بکار گرفته شدند ونقش بسیار مهمی در کسب پیروزی ها ایفا نمودند.
 
9- بهره برداری حساب شده از فضای سیاسی مطولبی که برای چنین ناجی پیش آمده بود.حضور بیگانیان اشغالگر (ازبکان در شمال شرقی،روس ها در شمال ،عثمانیها در غرب و شمال غربی) احساس حقارت شدیدی را در سطح ملی برای افراد جامعه بوجود آورده بود .ازدیدگاه علم جامعه شناختی یک ناجی دلاور چنین اوضاع و بستره ای فقط برای یک مدت کوتاه قدرت فروانی در بسیج عمومی مردم علیه بیگانان خواهد یافت.اما این سیاست جنگ طلبانه نمی توانست ادامه یابد و در دراز مدت به بار نشیند به همین دلیل بزودی با کشورگشائیها و جنگ های مکرر که منجر به کشتار مردم جامعه،فقر،بار مالیاتی و...شد،خودعاملی برای تنشها و شورش های بزرگ گردید و نتجه معکوسی نیز در اواخر عمر نادر برجای نهاد .
 
 
 
 
 
پی نوشت :
 
 
بله یک دولت کاملا میلیتاریستی ایران رو به نابودی کشوند ...شاید این نوع دولت برای سرداران و جنگاوران آن دوره بسیار عالی بوده ولی برای مردم عادی بسیار کمرشکن و عذاب آور....

 

از همه جالبتر جلوگیری روس ها از ایجاد نیروی دریایی ارتش ایران بود که ایجاد همچین نیروی راهبردی تضاد آشکاری با سلطه طلبی روسیه تزاری بوده ...

 

ما همیشه باید به فکر توسعه نیروی دریائی مون باشیم ...

 

کارشکنی کشورهای استعمار طلب آن دوره (مثل انگلیسی ها ، هلندی ها و پرتغالی ها) هم نشون داد که ما فقط باید به خودمون اتکا داشته باشیم نه کشورهای بیگانه .

 

تاپیک مرتبط » تلاش نادر شاه افشار برای ایجاد نیروی دریائی ارتش ایران

 

 

 

منابع : 

 

آیین کشور داری ایرانیان،ص 140

تاریخ نادرشاهی،ص242

تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه،صص 200 تا 202 و صص 337 و 338

مجمل التواریخ ،صص 35،76،78،108،109،

تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی ایران و انگلیس ، ص 249

عالم آرای نادری ، جلد 3، ص 883

انقراض سلسله صفویه، صص 384 و 385

ایران و قضیه ایران ،جلد 2 ،صص 471

عالم آرای نادری ،جلد 1،صص 317 و 320

تاریخچه فلز و سلاح در ایران،صص 58 تا 63

 

سرچشمه کلی ، تاریخ 4 هزار ساله ارتش ایران

 

 

گردآوری و تنظیم عادل خدرخوجه 

 
کپی این مطلب بدون ذکر نام نویسنده شرعا و عرفا حرام می باشد

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه میلیتاری یکی از جامع ترین وب سایت های حوزه نظامی در ایران می باشد. این وبگاه کار رسمی خود را از شهریور ماه سال 92 آغاز کرد. همواره هدف و تلاش این وبگاه خدمت به حوزه نظامی کشور عزیزمان ایران بوده و وابسته به هیچ جناح و گروه خاصی نیست. از شما دعوت می شود با پیوستن به این وبگاه برای ما دلگرمی بزرگی باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 583
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 137
  • آی پی امروز : 94
  • آی پی دیروز : 323
  • بازدید امروز : 370
  • باردید دیروز : 2,403
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 370
  • بازدید ماه : 21,553
  • بازدید سال : 160,681
  • بازدید کلی : 5,103,670